یمنی یمامی. از اطبای فاضل و منجمین بارع روزگار بویهیان است و نزد آنان او را مکانتی سزاوار بود. منشاء او بصره و معاصر شیخ الرئیس ابوعلی سیناست. بزمان مستکفی یا مطیع خلیفه آنگاه که از بسیاری طبیبان بی علم و تجربت، حیات مردمان بغداد معرض خطرهای عظیمه بود، مقرّر گشت تا صنف عالم را از جاهل به آزمایش پیدا کنند و ابراهیم بن سنان را به امتحان اطبّا مأمور کردند و او از کثرت مدّعیان نادان بهراسید و با بهانه های لطیف و دلپذیر از میان بجست. برای انجام این امر مردی بکار بود که گذشته از تقدم در علم و عمل به مزیّت تقوی و شجاعت نیز آراسته باشد. در اصقاع ملک به تفحّص برخاستند و این قبا جز به قامت ابوسعید راست نمی آمد. عاقبت خلیفه او را از بصره بخواند و بیامد و دامن بر کمر زد و شش ماه رنج برد تا برخی از مدّعیان کاذب را به تهدید و جمعی را به نصح و اندرز ازتصرف در دماء و جانهای مردمان منصرف یا منع کرد و از میانه هشتصدتن برگزید و بر هر صدتن یکی را که اعلم و افضل بود رئیس خواند و بر هر ده تن ناظر و دیده بانی گماشت و در بیماریهای صعب و ردی ّ آنانرا بمشورت با رؤسا ملزم ساخت. و چون خدمت محول به پایان برد خلیفه او را هزار دینار به مشاهره مقرر فرمود و او از قبول آن امتناع کرد و تنها رخصت رجوع به بصره تمنی کرد و خلیفه اجازت انصراف داد و فرمود تا او در شرائططبابت و آزمایش و بازشناختن مرد صناعت از مدّعی کاذب کتابی کند و او آن کتاب به ابلغ و افصح عبارات بنوشت و به خلیفه فرستاد و آن کتاب مشهور و مقبول قوم است. و جز این کتاب او را تصانیف دیگر است از جمله: شرح فصول ابقراط در دو مجلّد. شرح مسائل حنین. رساله ای در پیدایش طب. کتاب در معالجۀ امراض خاصه و غیرخاصه موافق هر بلد و هر مزاج و هر سن. وفات وی به قول ابن قفطی به بصره میان 421 تا 436 ه. ق. بوده است وگفته اند وفات او هفت سال پیش از مرگ ابوعلی حسین بن سینا است. و ابوالفرج یمامی طبیب پسر ابوسعید است
یمنی یمامی. از اطبای فاضل و منجمین بارع روزگار بویهیان است و نزد آنان او را مکانتی سزاوار بود. منشاء او بصره و معاصر شیخ الرئیس ابوعلی سیناست. بزمان مستکفی یا مطیع خلیفه آنگاه که از بسیاری طبیبان بی علم و تجربت، حیات مردمان بغداد معرض خطرهای عظیمه بود، مقرّر گشت تا صنف عالم را از جاهل به آزمایش پیدا کنند و ابراهیم بن سنان را به امتحان اطبّا مأمور کردند و او از کثرت مدّعیان نادان بهراسید و با بهانه های لطیف و دلپذیر از میان بجست. برای انجام این امر مردی بکار بود که گذشته از تقدم در علم و عمل به مزیّت تقوی و شجاعت نیز آراسته باشد. در اصقاع ملک به تفحّص برخاستند و این قبا جز به قامت ابوسعید راست نمی آمد. عاقبت خلیفه او را از بصره بخواند و بیامد و دامن بر کمر زد و شش ماه رنج برد تا برخی از مدّعیان کاذب را به تهدید و جمعی را به نصح و اندرز ازتصرف در دماء و جانهای مردمان منصرف یا منع کرد و از میانه هشتصدتن برگزید و بر هر صدتن یکی را که اعلم و افضل بود رئیس خواند و بر هر ده تن ناظر و دیده بانی گماشت و در بیماریهای صعب و ردی ّ آنانرا بمشورت با رؤسا ملزم ساخت. و چون خدمت محول به پایان برد خلیفه او را هزار دینار به مشاهره مقرر فرمود و او از قبول آن امتناع کرد و تنها رخصت رجوع به بصره تمنی کرد و خلیفه اجازت انصراف داد و فرمود تا او در شرائططبابت و آزمایش و بازشناختن مرد صناعت از مدّعی کاذب کتابی کند و او آن کتاب به ابلغ و افصح عبارات بنوشت و به خلیفه فرستاد و آن کتاب مشهور و مقبول قوم است. و جز این کتاب او را تصانیف دیگر است از جمله: شرح فصول ابقراط در دو مجلّد. شرح مسائل حنین. رساله ای در پیدایش طب. کتاب در معالجۀ امراض خاصه و غیرخاصه موافق هر بلد و هر مزاج و هر سن. وفات وی به قول ابن قفطی به بصره میان 421 تا 436 هَ. ق. بوده است وگفته اند وفات او هفت سال پیش از مرگ ابوعلی حسین بن سینا است. و ابوالفرج یمامی طبیب پسر ابوسعید است
عبدالرحمان بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی مکنی به ابوسعید متولد سال 281 هجری قمری بقاهره. وی مورخ و محدث و نسبت اوبه صدف است و آن قبیله ای است از حمیر که به مصر فرود آمدند. صدفی را دو تاریخ است یکی بزرگ در اخبار مصر و رجال آن و دیگری کوچک در ذکر غرباء وارد به مصر. وی به سال 347 هجری قمری بقاهره درگذشت. (الاعلام زرکلی ص 484). در قاموس الاعلام ترکی وفات وی را به سال 337 نوشته و گوید: او از اصحاب امام شافعی بود ولی ظاهراً او را با صدفی یونس بن عبدالاعلی اشتباه کرده است
عبدالرحمان بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی مکنی به ابوسعید متولد سال 281 هجری قمری بقاهره. وی مورخ و محدث و نسبت اوبه صدف است و آن قبیله ای است از حمیر که به مصر فرود آمدند. صدفی را دو تاریخ است یکی بزرگ در اخبار مصر و رجال آن و دیگری کوچک در ذکر غرباء وارد به مصر. وی به سال 347 هجری قمری بقاهره درگذشت. (الاعلام زرکلی ص 484). در قاموس الاعلام ترکی وفات وی را به سال 337 نوشته و گوید: او از اصحاب امام شافعی بود ولی ظاهراً او را با صدفی یونس بن عبدالاعلی اشتباه کرده است
صدفی. عبدالرحمن بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی بن موسی بن میسره بن حفص بن حبان صدفی مصری نبیرۀ یونس بن عبدالاعلی صاحب امام شافعی. محدّث و مورّخ. وی را در تاریخ مصر دو کتاب است: یکی اکبر و آن مخصوص مصریان است و دیگری اصغر و آن در ذکر غرباء واردین به مصر باشد. و ابوالقاسم یحیی بن علی الحضرمی را بر این دو تاریخ ذیلی است. و ابوالحسن علی پسر ابوسعید گوید: مولد پدرم به سال 281 ه. ق. بود. و وفات ابی سعید بروز یکشنبۀ بیست وپنجمین شب جمادی الآخر سنه 347 ه. ق. روی داد و ابوالقاسم بن حجّاج بر او نماز کرد و ابوعیسی عبدالرحمن بن اسماعیل بن عبدالله بن سلیمان الخولانی الخشاب النحوی العروضی وی را رثا گفت. و صدفی منسوب به صدف بن سهل قبیله ای از حمیر است که به مصر رحلت کرده و اقامت گزیده اند. رجوع به ابن یونس ابوالحسن علی... شود
صَدَفی. عبدالرحمن بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی بن موسی بن میسره بن حفص بن حبان صدفی مصری نبیرۀ یونس بن عبدالاعلی صاحب امام شافعی. محدّث و مورّخ. وی را در تاریخ مصر دو کتاب است: یکی اکبر و آن مخصوص مصریان است و دیگری اصغر و آن در ذکر غرباء واردین به مصر باشد. و ابوالقاسم یحیی بن علی الحضرمی را بر این دو تاریخ ذیلی است. و ابوالحسن علی پسر ابوسعید گوید: مولد پدرم به سال 281 هَ. ق. بود. و وفات ابی سعید بروز یکشنبۀ بیست وپنجمین شب جمادی الآخر سنه 347 هَ. ق. روی داد و ابوالقاسم بن حجّاج بر او نماز کرد و ابوعیسی عبدالرحمن بن اسماعیل بن عبدالله بن سلیمان الخولانی الخشاب النحوی العروضی وی را رثا گفت. و صَدَفی منسوب به صَدف بن سهل قبیله ای از حِمْیَر است که به مصر رحلت کرده و اقامت گزیده اند. رجوع به ابن یونس ابوالحسن علی... شود
مدنی. تابعی است. او از ابن عمر و قره از او روایت کند. در طبقه بندی تاریخی مسلمانان صدر اسلام، تابعی میان صحابی و تابع تابعین قرار می گیرد. تابعین کسانی هستند که با صحابه معاشرت کرده اند و آموزه های دینی را مستقیماً از آنان گرفته اند. آثار باقی مانده از تابعین در منابع اسلامی، شواهدی مهم از پیوستگی و تداوم سنت نبوی در میان نسل های نخستین اسلام محسوب می شود.
مدنی. تابعی است. او از ابن عمر و قره از او روایت کند. در طبقه بندی تاریخی مسلمانان صدر اسلام، تابعی میان صحابی و تابع تابعین قرار می گیرد. تابعین کسانی هستند که با صحابه معاشرت کرده اند و آموزه های دینی را مستقیماً از آنان گرفته اند. آثار باقی مانده از تابعین در منابع اسلامی، شواهدی مهم از پیوستگی و تداوم سنت نبوی در میان نسل های نخستین اسلام محسوب می شود.
خدری. سعد بن مالک بن سنان بن ثعلبۀ انصاری خزرجی. صحابی است. و نسبت او به خدره حی ّ از انصار است. او از حفّاظ مکثرین و بجنگ احد سیزده ساله بود. وی را برسول صلوات الله علیه عرض کردند و رسول برای صغر سن او را از ملازمت جیش منع فرمود و پدر او گفت یا رسول الله وی سطبر استخوانست و پیامبر نظر در او افکند و به رد او امر کرد. لکن وی بپانزده سالگی در غزای بنی المصطلق در رکاب رسول جهاد کردو در دیگر مشاهد نیز حضور یافت و به سال 74 ه. ق. درگذشت. و مشهور است که گور او باسلامبول در محلّۀ ایوانسرای بحوالی جامع قعریه است لکن در تواریخ این شهرت بثبوت نپیوسته است. رجوع به حبط ج 1 ص 250 شود
خُدری. سعد بن مالک بن سنان بن ثعلبۀ انصاری خزرجی. صحابی است. و نسبت او به خُدره حی ّ از انصار است. او از حفّاظ مکثرین و بجنگ احد سیزده ساله بود. وی را برسول صلوات الله علیه عرض کردند و رسول برای صغر سن او را از ملازمت جیش منع فرمود و پدر او گفت یا رسول الله وی سطبر استخوانست و پیامبر نظر در او افکند و به رد او امر کرد. لکن وی بپانزده سالگی در غزای بنی المصطلق در رکاب رسول جهاد کردو در دیگر مشاهد نیز حضور یافت و به سال 74 هَ. ق. درگذشت. و مشهور است که گور او باسلامبول در محلّۀ ایوانسرای بحوالی جامع قعریه است لکن در تواریخ این شهرت بثبوت نپیوسته است. رجوع به حبط ج 1 ص 250 شود